دل شکستن..

فرشته گفت: پس قرارمان این باشد هر چه انسان روی زمین انجام داد نتیجه اش را ببیند خدا گفت: غیر از دل شکستن که جواب آن را خودم میدم :)
فرشته گفت: پس قرارمان این باشد هر چه انسان روی زمین انجام داد نتیجه اش را ببیند خدا گفت: غیر از دل شکستن که جواب آن را خودم میدم :)
من كور بودم
بدياتو نميديدم
تو كور بودي
خوبيامو نميديدي
تا الان نميدونستم
انقدر ميتونه فرق باشه
بين دوتا آدمِ كور..!
غمگین بودن اونجا که از شدت غمگینی میخوابی که فراموش کنی اون حالو ولی وقتی از خواب بیدار میشی
نه تنها خوب نمیشی بدترم میشی:)
- هیچ وقت ، هیچ وقتِ هیچ وقت .
قرار نیست درک بشی !
قرار نیست به حرفات گوش بدن ،
همه میخوان به زور بدونن چته ،
هیچ وقت نمیان سکوت کنن کنارت بشینن ،
و هیچی نپرسن .
فقط بلدن بگن چیشده ؟ چته ؟ بگو . بگو . بگو . بگو . . .
نمیدونن چقدر حالتو بد میکنن ،
نمیدونن چقدر اون لحظه دلت میخواد نباشی .
کاش یاد بگیرن وقتی میبینن داری درد میکشی ،
به جای سوال کردن سکوت کنن و کنارت بشینن .🩹''
تموم شدن یه دوستی برای همیشه خیلی سادهتر از اونی که فکرشو بکنی اتفاق میفته. با یه حرف یا کار طرف حال نمیکنی، چند روز با هم صحبت نمیکنید و یهو به خودت میای و میبینی از آخرین باری که با طرف حرف زدی چند ماه گذشته. یه دوستی به ظاهر ارزشمند برای همیشه تموم میشه.🩶
بیشتر از این باهات صحبت نمیکنم ، چون مدام به خودم میگم اگه تو میخواستی باهام صحبت کنی، میکردی
کتاب ۳۶۵ روز بدون تو
روز هفتاد و یکم
دلیل تمام استرس، اضطراب و افسردگی هامون اینه که وجود خودمونو نادیده میگیریم و برای راضی کردن دیگران زندگی می کنیم....
تعداد دفعاتی که تو به دور خورشید چرخیدی و این اتفاق هیچ ربطی به سطح شعور،سواد و فرهنگت نداره!!
کم کم یاد میگیری برای هیچ چیز اصرار نکنی.
شدنی،میشه.
موندنی،میمونه.
اومدنی،میاد.
نگران نیستم. همه چیز درست میشه. آب ریخته روی زمین جمع نه، اما خشک میشه. قلب شکسته خوب نه، اما ترمیم میشه. و هنوز هم میشه، تو گلدانی که شکسته گل کاشت..
یه دیالوگی تو فیلم دوازده سال بردگی هست که میگه:
«من نمیخوام زنده بمونم،میخوام زندگی کنم...»
حال و احوال این روزای خیلیامونه:)
ینفر پشت در اتاق گیر افتاده و کمک میخواد
و تو تنها نفری هستی که میتونی نجاتش بدی و تو هیچ چیزی نداری که بتونی باهاش در و بشکنی و باز کنی، چیکار میکنی؟
گفتم: من در و میشکنم
گفت: نمیشکنه
گفتم: کمک میخوام از کسی
گفت: کسی نیست که بخواد کمکت کنه
گفتم: هیچکاری نمیتونم بکنم؟
گفت: نه
گفتم: پس باید چکار کنم؟
گفت: رها کن.
گفت: اونی که تو اتاقه، گذشته ی توئه
و اون هی داره خودش رو به تو
یادآوری میکنه اما تو کاری نمیتونی براش بکنی
پس باید رهاش کنی.
و این بسیار دردناکه ولی تنها راه نجاته.
روز ۱۵
میدونستم چیز خیلی خاصی نبودم،
اما تو طوری احساسم رو برانگیختی
که انگار بودم
مبتلا به چیزی هستیم که گریه درستش نمیکند، فریاد زدن جبرانش نمیکند، صبر کردن حلش نمیکند؛ تمام چیزی که ما نیاز داریم، پذیرفتن و رها کردن است.
روزایی که فکر میکنی خوشحالم در حقیقت روزایین که توانِ پنهون کردن غمامو داشتم،
تو فقط فکر میکنی که خوشحالم!