حرفام؟

ᘉᕲ ᘉᕲ ᘉᕲ · 1403/10/18 01:25 · خواندن 2 دقیقه

نرو ادامه

خواهش میکنم:(

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خیلی دوست دارم...

و اینم می‌دونم ازم متنفری

 احساس شرم میکنم وقتی به خودم ،منی نگا میکنم که تو رو دوست داره، با اینکه اصن در حدت نیستم.

 تو نمیدونی ولی هر بار که میبینم آنلاینی وجودم به ۱۰۰۰ قسمت تقسیم میشه 

چون می‌دونم اگه بهت پیام بدم بیشتر از یه مزاحم نیستم..

و اگه پیام ندم احساس بدی پیدا میکنم با اینکه می‌دونم اگه بهت پیام بدم قرار نیست جوابی ببینم و باعث اذیت شدنت و مزاحمت میشم

با اینکه می‌دونم هیچ وقت قرار نیست بگی بیا باهم چت کنیم 

ولی وقتی ساعت ۰۰:۰۰ رو میبینم آرزو میکنم اینو بهم بگی

امروز که این آرزو رو کردم منتظرت موندم که شاید آنلاین شی و اینو بگی

و شدی 

وقتی دیدم آنلاینی و چند لحظه موندی، منتظر پیامت بودم و از ذوق داشتم بال در میاوردم 

ولی تنها بازخوردی که ازت دریافت کردم

رفتن بود 

این حدس رو میزنم که انتظار داشتی کسی که آنلاین بود M باشه و وقتی دیدی منم با خودت گفتی "دوباره این کصخله اینجاس 

موندم این چشه که دست از سرم برنمیداره 

دختره پرتوقع "

و بعد تصمیم گرفتی که بری 

می‌دونم همیشه مشکل از من بود 

منی که فکر میکرد همه مثل خودشن

منی که فکر میکرد برا کسی اهمیت داره

ولی تنها چیزی که گیرش اومد 

بازیچه دست این و اون بودن بود

دلم میخواست هیچ وقت بهت پیام نمی‌دادم اینجوری خیلی بهتر بود 

نه مزاحمی برا تو 

و نه پشیمونی‌ای برا من

 

وقتی به عقب نگا میکنم میبینم فقط داشتم همه رو با کارام اذیت میکردم

 

انتظاراتم از شما باعث شکستنم شد

نه اینکه شما قادر به انجامش نباشین

اینکه من در حدی نبودم که این انتظارات برام انجام بشه

پشیمونم 

از اینکه باعث شدم چندین نفر بیشتر منو بشناسن و باعث اذیت شدنشون بشم 

از اینکه به خودم اجازه دوست داشتنت رو دادم 

از اینکه حتی بهت اعترافش کردم 

فکر میکردم تو با بقیه فرق داری 

و داشتی 

ولی برا من نه

چون من مثل رفتارم با بقیه، با تو رفتار کردم و 

فرق نداشتم

پس توام مثل بقیه باهام رفتار کردی..

 

هیچکس برام بد نیس

هیچکس اذیتم نمیکنه

کسی هم ناراحتمم نمیکنه

این فقط به خاطر خودمه

منی که باعث میشم بقیه بازخوردشون با من اینجوری باشه

به خاطر وجودمه که باعث میشم همه اذیت شن

 مخصوصا خودم 

با اینکه همه اینارو می‌دونم

بازم به خودم اجازه میدم که ازتون انتظار داشته باشم 

و این باعث رنجم میشه

 

می‌دونی چیه 

دلم میخواد برا این پست رمز بزارم تا نخونی..

ولی از طرفی اگه رمز بزارم 

حرفام انگار تو دلم مونده و دلم میخواد تو بخونیشون

و اگه رمز نزارم و اجازه بدم بخونی 

می‌دونم این چیزا اصلا برات مهم نیس و به کتفتم نمیگیری

 

کاش میشد بعد اینکه اینو خوندی

به این فکر نکنی که این متنو من نوشتم

درسته من نوشتم 

ولی در حدی نیستم که بنویسم برا تو که بخونیشون..

 

منظورمم این نیست که بیای باهام خوب باشی

فقط این حرفامه..

دلمم نمی‌خواد بعدش در موردش صحبتی شه

با اینکه می‌دونم نمیشه...