حس و حال..

حس و حال اون درختی رو دارم که زل زده به کتابخونه(:
حس و حال اون درختی رو دارم که زل زده به کتابخونه(:
همه رو درک کردما، اما هیشکی نفهمید منم یه چیزیم هست.
یکی از افتخاراتم اینه که تو زندگیم ، غلط نکرده نذاشتم.
خیلی وقته که دیره؛ تقریباً برای همهچی.
آمادگی من واسه رفتن داخل قبر به مراتب از رفتن تو سالن امتحان بیشتره.
یه روز قاتل اینایی میشم که تو ماشین آهنگو کم میکنن حرف میزنن.
نقاشی یه درس بزرگ بهم داد:
تا از خطی مطمئن نشدم پُر رنگش نكنم
دقيقاً مثل آدما!
«هيچوقت به هیچکس اعتماد نکن، ما انسانیم، بالأخره یه جا ناامیدت میکنیم.»
واقعاً چقدر زمان باید بگذره و چقد باید شکست بخوریم تا بفهمیم بالأخره هر آدمی قراره یه جایی ناامیدمون کنه؟
کاش حداقل تو دوران مهستی به دنیا اومده بودم میرفتم کنسرتش میگفت "مثل تموم عالم؟" داد میزدم "حال منم خرابه خرابه خرابه" یکم خالی میشدم.
هرکس از این دنیا چیزی برمیداره و من دست برداشتم.
ترجیح می دادم یه گوسفند باشم تو محاصره آتش سوزی لس آنجلس تا یه دانش آموز تو محاصره امتحانات مدرسه..
ما معتاد گوشی نیستیم
معتاد آدمای توشیم...
شادی موقت ارزش درد طولانی مدت رو نداره
می خندم همینطور می خندم اما دلم شاد نمیشود چون شب را که این همه ستاره روشنش نمی کند.
نمیدونم چرا
هر حرفی که خوشحالم میکنه
فکر میکنم دروغه..