واسه ما که..

واسه ما که میزنه آنلاین
خوشبحال اونی که میزنه براش
در حال نوشتن...
:)
واسه ما که میزنه آنلاین
خوشبحال اونی که میزنه براش
در حال نوشتن...
:)
و میدانی،
گاهی آدمی تنهایی را انتخاب میکند
که تنهاتر نشود.
همین.
چون احتیاج داشتم که دوست بدارم و دوستم بدارند، تصور کردم که عاشق شدهام.
به عبارت دیگر، خودم را به حماقت زدم.
«اگه»غمگینترین کلمه دنیاست. وقتی یکی میگه اگه، یعنی میشد فلان اتفاقه بیفتهها، میشد الان خوشحالتر باشما، میشد فلانیام همینقدر منو دوست داشته باشه ها اما نیفتاد، اما نشد، اما نداره
دفعهی دیگه که تصادف کردین، چه مقصر بودین، چه نبودین، پیاده شین مثل بچه آدم، حال طرف رو بپرسید، اگر توافق کردین که هیچ ، اگر نه زنگ بزنید به پلیس بیاد کروکی بکشه، جیغ و داد و فحش نداره که، کی قراره این فرهنگ شخمی درست بشه؟ تصادف پیش میاد. متنفرم میبینم کسی بعد تصادف جیغ میزنه
حس و حال اون درختی رو دارم که زل زده به کتابخونه(:
همه رو درک کردما، اما هیشکی نفهمید منم یه چیزیم هست.
یکی از افتخاراتم اینه که تو زندگیم ، غلط نکرده نذاشتم.
خیلی وقته که دیره؛ تقریباً برای همهچی.
آمادگی من واسه رفتن داخل قبر به مراتب از رفتن تو سالن امتحان بیشتره.
یه روز قاتل اینایی میشم که تو ماشین آهنگو کم میکنن حرف میزنن.
نقاشی یه درس بزرگ بهم داد:
تا از خطی مطمئن نشدم پُر رنگش نكنم
دقيقاً مثل آدما!
«هيچوقت به هیچکس اعتماد نکن، ما انسانیم، بالأخره یه جا ناامیدت میکنیم.»
واقعاً چقدر زمان باید بگذره و چقد باید شکست بخوریم تا بفهمیم بالأخره هر آدمی قراره یه جایی ناامیدمون کنه؟
کاش حداقل تو دوران مهستی به دنیا اومده بودم میرفتم کنسرتش میگفت "مثل تموم عالم؟" داد میزدم "حال منم خرابه خرابه خرابه" یکم خالی میشدم.